امروز تو خيابون بشدت جيشم گرفت ! ديگه كم كم داشت ميريخت... تا يه توالت عمومي ديدم مث اسب پريدم توش.. اتفاقا خلوت هم بود خيليم تميز بود با لباي آدم بازي ميكرد !! خلاصه كارم كه تموم شد و ميخواستم بيام بيرون يدفه صداي زن شنيدم !!! ... درست حدس زديد....دستشويي زنونه بود |: از بس داغ بودم نفهيده بودم زنونس...حالا مونده بودم چجوري برم بيرون... ميترسيدم اگه منو ببينن با دمپايي دنبالم كنن يا جيغ بكش...!! ديگه داشتم به خودم و جيشم و فحش ميدادم كه يدفه با ديدن جاروي كنار توالت فكري به ذهنم رسيد....!! مثلا نظافتچي اون توالت هستم :| سعي ميكردم به زنا نگاه نكنم اما كاملا مشخص بود كه دارن با تعجب بهم نگاه ميكنن خصوصا با اون لباس اسپورت و كيفم كه رو كولم بود !!! بدتر از همه اينكه يه پيرزن اومد بيرون و يه 50 تومني بهم داد!! و گفت خسته نباشي پسرم خيلي تميز بود !!!
يني تو خوابم فكر نميكردم يروزي اينكارو بكنم...!!!!
جارو رو برداشتم شروع كردم به جارو كردن در توالت!!!
درو باز كردم و در حال جارو كردن عقب عقب رفتم...
خلاصه سالن دستشويي رو تميز كردم و رفتم به سمت در خروجي...
يني مردشور اون جيشي كه بي موقع دهن باز كنه !!!!!!
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.